به گزارش مشرق، موضوع سگهای ولگرد در تهران و بسیاری از شهرهای بزرگ ایران تبدیل به یک مسئله جدی شده است، روزی نیست که خبر حمله سگهای خیابانی بر شهروندان گزارش نشود. موضوعی که حتی باعث دوقطبی شدن جامعه درباره نحوه برخورد با این سگها شده است.
بند ۱۵ماده ۵۵ قانون شهرداریها به قدری شفاف و صریح است که نمیتوان هیچ بهانهای آورد. طبق این بند، جمعآوری حیوانات بدونصاحب و دفع حیوانات بیمار، مزاحم و ولگرد از وظایف شهرداریهاست که برای انجام این کار باید نهادهای متعددی کمکش کنند. اما با وجود این صراحت قانونی، سالهاست که شهرداریها در نبرد با تکثیر قارچگونه سگهای ولگرد گویی خلع سلاح شده یا سلاح را زمین گذاشتهاند.
همین باعث شده تا جمعیت سگهای ولگرد بهصورت تصاعدی رشد کند و این معضل آنقدر بزرگ شود تا ساماندهی سگهای ولگرد را در عمل کسی به گردن نگیرد. از آنجا که این ساماندهی، مطالبهای ملی و از جمله خواسته جدی مردم تهران است روزنامه جام جم با احمد قیومی، فرماندار تهران گفتوگو کرده تا بدانیم فرمانداری که مبدأ تصمیمگیری در این حوزه است چه تدابیری را برای معضل جولان سگهای بدون صاحب اندیشیده است.
جمعآوری سگهای ولگرد و بدونصاحب، یکی از مطالبات جدی مردم در نقاط مختلف کشور است. در تهران هم که این معضل جدی است. سگها حتی در مناطق شمالی شهر هم بیتوته دارند بهطوری که این مشکل دیگر فقط مربوط به حاشیهها یا مناطق محروم و جنوبی نیست.
چرا با این که در قانون بهصراحت درباره متولیان ساماندهی سگهای ولگرد صحبت شده، کاری پیش نرفته است؟
چون متولیان فقط بخشی از این ماجرا هستند. ما در موضوع سگهای بدونصاحب با کسانی مواجهیم که اکوسیستم را دستکاری میکنند و وقتی به آنها تذکر داده میشود، طلبکارانه برخورد میکنند.
من بارها در ارتفاعات تهران کسانی را دیدهام که با گونی برای این سگها غذا میآورند در حالی که این موجودات خودشان به صورت طبیعی ارتزاق میکنند و این قبیل اقدامات فقط باعث تکثیر و قدرتمند شدن آنها برای آمیزش با گونههای وحشیتر میشود. پس یک موضوع این است که برخی افراد محیط را دستکاری میکنند.
موضوع دوم این است که شهرداری تهران بهعنوان متولی ساماندهی حیوانات از جمله سگهای ولگرد تا به حال چند بار مسئولیت این کار را از معاونتی گرفته و به معاونت دیگر داده که هماکنون سازمان مدیریت پسماند متولی جمعآوری و ساماندهی سگهاست. البته شهرداری کارهای خوبی هم انجام داده مثلا سه مرکز را برای نگهداری سگهای بیصاحب تعیین کرده اما باز مشکل این است که این سگها را نمیتوانند مدت زیادی نگه دارند و آنها را رهاسازی میکنند.
به همین دلیل پیشنهاد کردم سامانهای درست کنند تا سگهای دارای نژاد به متقاضیان داده شوند.
این کار که خیلی وقت پیش قرار بود انجام شود.
قرار بود ولی هنوز این کار را انجام ندادهاند. البته باید تاکید کنم که موضوعاتی مانند سگهای بدونصاحب باید در هماهنگی میان شهرداریها، دامپزشکی و سازمانهای مردم نهاد حامی حیوانات حل و فصل شود.
برخی افراد حتی با نیت خیر و ثواب بردن به این حیوانات غذا رسانی میکنند که باید از طریق آموزش مطلع شوند این کار بهظاهر خیر چه صدماتی به محیط و مردم وارد میکند.
در کنار این، سمنهای فعال در این حوزه نیز باید تحت آموزش قرار بگیرند که وظیفه این کار با سازمان محیط زیست و ادارات آن در سراسر کشور است که سمنهای حامی حیوانات را بهخط کنند و آنها را آموزش دهند. این موضوع الزام قانونی هم دارد به طوری که آموزش همگانی در برنامههای چهارم،پنجم و ششم توسعه مورد تاکید قرار گرفته است.
البته سالهاست بر لزوم ایجاد هماهنگی بین دستگاهی تاکید میشود ولی در عمل تغییری رخ نمیدهد.
ایجاد هماهنگی میان دستگاهها اتفاقا کار سختی نیست و میتوان هر یک از متولیان را به انجام وظایفشان موظف کرد اما آیا مردم هم به تکالیفشان عمل میکنند و برای کنترل جمعیت سگهای ولگرد با مسئولان همکاری دارندالبته منظورم از این حرف سلب مسئولیت از حاکمیت نیست و با این که میگوییم متولیان دارند زحمت میکشند اما حتما این زحمات کفایت ندارد که اوضاع چنین است.
باید مردم را به دو دسته تقسیم کرد؛ دستهای که از روی ناآگاهی در حال ازدیاد جمعیت سگها هستند و عدهای که کاملا آگاهانه و منفعتطلبانه در این مسیر حرکت میکنند.
دقیقا همینطور است. در کنار سازمانهای مردم نهادی که در این حوزه صادقانه در حال فعالیت هستند، گروههایی نیز حضور دارند که خودسر هستند و با سوءاستفاده از نیت خیر دوستداران محیط زیست، از سگها کسب درآمد میکنند.
بنابراین وزارت کشور، سازمان محیط زیست و شهرداریها که در حوزه سمنها فعالیت دارند، باید به صورت جدی وارد این بحث شوند.
این حرفها هم البته تازگی ندارد و مردم منتظر یک اقدام جدی عملی هستند. این اقدام بالاخره چه زمانی صورت میگیرد؟
من دنبال دستیابی به یک چارچوب علمی مشخص برای رویارویی و کنترل در این حوزه هستم. این مطالبه شاید تا به حال بارها مطرح شده باشد اما من تا امروز کار مدونی را مشاهده نکردهام.
البته یک دستورالعمل توسط شهرداری تهران تهیه شده که نقص دارد، زیرا در آن موضوع گردش مالی و سوءاستفادههایی که از سگهای ولگرد میشود، دیده نشده است.
بنابراین ما به نظام ساماندهی مدونی نیاز داریم که همه بحثها، وظایف، متولیان و نحوه اقدام را مشخص کرده باشد.
تدوین این نظامنامه مدون را نیز از اعضای کمیسیون مربوط در فرمانداری تهران خواستهام که در دستورکار قرار گرفته، زیرا اگر تابه حال آییننامهها و دستورالعملها به نتیجه دلخواه نرسیده حتما موضوعاتی در آنها دیده نشده است.
پس بالاخره زور حاکمیت به این سودجویان خواهد رسید؟
حاکمیت مشکل زور ندارد و زورش میرسد اما باید لزوم برخورد با سوء استفادههای مالی در موضوع سگهای ولگرد را بنا بر اقتضائات زمانه در نظر بگیرد، یعنی کاری که تاکنون انجام نشده است.
نسخه جهانی چیست؟
درهیچ نقطه از جهان پیشرفته، سگها ول نیستند بلکه هر سگ یک صاحب دارد و اگر بههردلیل این سگ از صاحبش جدا شد و در خیابانها پرسه زد آن صاحب مجرم است و مجازات میشود.
اینها بخشی از گفتههای دکترحسین آخانی، کارشناس محیطزیست است که درگفتوگو با ما خیال همه را راحت میکند که درهیچ کجای دنیا دولتها بودجههای خود و مردم مالیاتهای خویش را برای نگهداری از سگهای ولگرد خرج نمیکنند.
این کارشناس میگوید: در این کشورها جمعآوری سگهای بیصاحب در دستورکار دائمی است بهطوریکه به محض مشاهده زندهگیری شده و به مراکز نگهداری برده میشوند که مدت اقامت سگها در آنها بسیار کوتاه است چراکه یا صاحبان سگها باید آنها را تحویل بگیرند یا سگها فروخته شوند، سگهایی نیز که خریدار ندارند بلافاصله معدوم میگردند.
به مرگ ترحمآمیز فکر کنیم
معدومسازی سگهای ولگرد البته قرار نیست معادل شکنجه آنها باشد مثل اتفاقاتی که در سالهای اخیر در برخی شهرهای کشورمان رخ داد و شهرداریها با چوب و چماق به جان سگها افتادند و آنها را زجرکش کردند. سگکشی درجهان امروز قاعده دارد که دکتر وحید نوروزی، کارشناس مدیریت شهری درگفتوگو با ما آن را شرح میدهد. او میگوید: در کشورهای مختلف دنیا بیشتر از دو راه برای مقابله با سگهای ولگرد وجود ندارد. اول زندهگیری، واکسیناسیون وعقیمسازی آنها و سپس رهاسازی با این هدف که درعرض چند سال جمعیت سگها بهصورت خودکار کاهش یابد که این روش در برخی از کشورهای اروپایی ازجمله هلند جواب داده است.
راه دوم اما معدومسازی به روش مرگ آرام یا ترحمآمیز است که با تزریق داروی بیهوشی، جانور بدون هیچ رنجی جان میبازد که این روش در آمریکا مرسوم است.
البته درباره اینکه کدامیک از این دو روش در کشور ما به نتیجه میرسد از نوروزی سؤال کردیم که وی توضیح داد: با اینکه با روش عقیمسازی میتوان در عرض چهار تا پنج سال جمعیت سگهای بیصاحب در کشور را به طرز چشمگیری کاهش داد اما اگر تعداد این سگها را دومیلیون قلاده بدانیم به حداقل ۳۰۰۰میلیارد تومان بودجه، تهیه امکانات پیشرفته و نیروی انسانی ماهر نیاز داریم که درعمل تامین این بودجه و امکانات در شرایط فعلی کشور شدنی نیست و اساسا اولویت هم ندارد. بنابراین میتوان به روش مرگ ترحمآمیز بهعنوان یک گزینه عملی رویآورد.
دلسوزی برای سگها، رها کردن یوزها!
شاید عدهای ندانند که در پهنه وسیع فلات ایران فقط ۳۰ قلاده یوزپلنگ زندگی میکنند که آخرین بازماندههای یوز ایرانی و آسیایی هستند. ولی تاسفبار اینکه برای حفاظت از این دردانههای طبیعت در سال فقط حدود دومیلیارد تومان بودجه در نظر گرفته میشود؛ رقمی که مهدی نبییان با کنار هم قرار دادن چند عدد، مظلومیت یوزها در مقایسه با سگهای ولگرد را به تصویر کشیده است.
او میگوید: شهرداری تهران در سال ۱۴۰۰ بیش از۲۰میلیارد تومان، شهرداری اصفهان بیش از ۱۵میلیارد تومان و شهرداری یزد بیش از۱۰میلیارد تومان برای جمعآوری و نگهداری سگها هزینه کردهاند بهطوریکه میتوان گفت سالانه در کشورمان حدود ۱۰۰میلیارد تومان توسط شهرداریها و دهیاریها برای تغذیه سگهای ولگرد هزینه میشود. آیا این ارقام نمیتوانند گویای یک دور باطل هزینهبر در کشورمان باشند که نیازمند ساماندهی هرچهسریعتر است؟